English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (7985 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surveyor U براورد کننده
surveyors U براورد کننده
cost accountant U براورد کننده
estimator U براورد کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quantity surveyor U براورد کننده مقادیر
quantity surveyors U براورد کننده مقادیر
quantily surveyor U براورد کننده مقادیر
Other Matches
estimated U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimate U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating U تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated U براورد کردن براورد
estimates U براورد کردن براورد
estimate U براورد کردن براورد
dam design U براورد سد براورد بند
estimating U براورد کردن براورد
estimation U براورد
line of regression U خط براورد
surveys U براورد
appraisals U براورد
surveyed U براورد
appraisal U براورد
estimations U براورد
evaluation U براورد
evaluations U براورد
survey U براورد
estimating U براورد
estimate U براورد
estimates U براورد
estimated U براورد
survey U براورد کردن
extrapolations U براورد برونی
assessments U تقویم براورد
point estimate U براورد نقطهای
calculated U براورد کردن
point estimation U براورد نقطهای
assessments U براورد مالیات
calculates U براورد کردن
appreciation of the situation U براورد وضعیت
interpolation U براورد درونی
extrapolation U براورد برونی
estimate of the situation U براورد وضعیت
surveyed U براورد کردن
calculate U براورد کردن
overestimation U براورد اضافی
commander's estimate U براورد فرماندهی
interval estimate U براورد فاصلهای
surveys U براورد کردن
assessment U تقویم براورد
interpolations U براورد درونی
estimate U براورد کردن
put at U براورد کردن
estimated U براورد کردن
cost estimate U براورد هزینه
cost calculation U براورد هزینه
intelligence estimate U براورد اطلاعات
underestimation U براورد نقصانی
unbiased estimate U براورد ناسودار
estimating U براورد کردن
time estimation U براورد زمانی
assessment U براورد مالیات
calculating factor U ضریب براورد
error of estimate U خطای براورد
regression estimate U براورد رگرسیون
estimated of situation U براورد وضعیت
calculation U حساب براورد
estimates U براورد کردن
rough estimate U براورد تقریبی
staff estimate U براورد ستادی
biased estimate U براورد سودار
abstracts U فهرست خلاصه براورد
standard error of estimate U خطای معیار براورد
estimate [quote] U براورد [تخمین] [اقتصاد]
least squares estimates U براورد حداقل مربعات
command budget estimate U براورد بودجه یکان
the estimative faculty U قوه سنجش یا براورد
conservative estimate U براورد محافظه کارانه
misvalue U بناحق براورد کردن
overrated U زیاد براورد کردن
estimable U قابل براورد کردن
overrates U زیاد براورد کردن
overrating U زیاد براورد کردن
overestimation U پیش براورد کردن
overestimating U زیاد براورد کردن
overestimates U زیاد براورد کردن
overestimated U زیاد براورد کردن
over estimation U بیش از حد براورد کردن
overestimate U زیاد براورد کردن
misestimate U غلط براورد کردن
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
abstracting U فهرست خلاصه براورد
overrate U زیاد براورد کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
unliquidated damages U خسارات غیرقابل براورد به پول
unbiased estimators U براورد کنندههای بدون تورش
capitalization U براورد ارزش حال سرمایه
calculable U براورد کردنی قابل اعتماد
i put the population at 0000 U نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
second revised estimate U براورد تجدید نظر شده دوم
damage assessment U تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
forecast U براورد کردن از قبل پیش بینی
overcapitalize U بیش ازاندازه واقعی براورد کردن
forecasted U براورد کردن از قبل پیش بینی
forecasts U براورد کردن از قبل پیش بینی
to overcapitalize a company U سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه واقعی ان براورد کردن
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com